آرینآرین، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی ما آرین

سفر دو روزه به شمال کشور....

واااااااااای چه مسافرتی...... با اینکه میلیارد بار شمال رفتیم و با وجود اینکه یه سفر دو روزه بود خیلی خیلی به هممون خوش گذشت...... یه سفر پراز شادی و خنده و رقص و مسخره بازی...... از این بهتر نمیشد هر چی بگم کم گفتم . فقط میتونم بگم آرین نهایت عشق و حال را کرد و ساعت هشت صبح بخاطر دریا و ماسه بازی از خواب بیدار شده بود و باباش را بلند کرده بود و دوتایی رفته بودند کنار دریا ماسه بازی و توپ بازی کرده بودند. چهار ساعت ماسه بازی و توپ بازی کنار دریا پسر قشنگم را از پادر آورده بود و حسابی خسته شده بود و نای ناهار خوردن نداشت و تا عصر خوابید و بین راه بیدار شد ویه عصرونه خوردیم و بزن و برقص کردیم و پسر قشنگم کمی بازی کرد و راه افتاد...
13 مرداد 1392

سفر دو روزه به غار علیصدر...

پنجشنبه ساعت دوازده شب من و آرین و بابا جونش برای سفر به همدان راه افتادیم و بعد از چند ساعت استراحت برای صرف صبحونه به همدان رسیدیم و آرین داخل ماشین خواب بود و صبحونه را خوردیم و بعد از یک ساعت به غار علیصدر رسیدیم و آرین جون از خواب بیدار شد و بلیط غار را گرفتیم و رفتیم قایق سواری..... سه تایی جلیقه نجات پوشیدیم و آرین خیلی ناز شده بود بچم.... داخل غار را با قایق گشت زدیم و عکس و فیلم گرفتیم و آرین آخرای گشت زنی بود که گفت مامان جون سردمه....  روی یه سکو  هممون را پیاده کردند و کلی پیاده روی کردیم و باز هم سوار قایق شدیم و در آخر یه استگاه عکس بود که سه تایی دو تا عکس قشنگ گرفتیم و سوغاتی خریدیم و ب...
13 مرداد 1392

یه گردش سه نفری شبانه به فشم...

من و آرین جون و باباییش یه دفعه تصمیم گرفتیم ساعت نه شب به بعد بریم فشم. اتفاقا چقدر هم خوش گذشت و چقدر پسرم حال کرده بود و برای صرف چای به سفره خونه پوریای ولی رفتیم و آرین حسابی آب بازی کرده بود و تا تونسته بود داخل حوض سفره خونه سنگ انداخته بود و ذوق میکرد و برگشتنی صاحب سفره خونه یه ماسک خرگوش بلا به آرین جون داد... شب خوبی بود...
13 مرداد 1392

امتحان پایانی ترم یک ...

آرین جون شنبه ساعت دو امتحان زبان داشت و باهم سر کلاس حاضر شدیم و خانم جهاندوست امتحان شفاهی گرفت و پسر قشنگم همه سوالات را درست جواب داد و معلمش هم جوایزی که ازقبل برای اونروز آماده کرده بودیم به آرین جون هدیه داد و دوتا ماشین خیلی خوشگل که یکیش اف جی بود و اون یکی هم فراری بود و آرین با دیدن هدیه اش خیلی خیلی خوشحال شد . پسر قشنگم عشق ماشینه دیگه...... (البته این علاقش ذاتیه دیگه....) و به سلامتی قدم به ترم دو زبان گذاشت....
13 مرداد 1392
1